🔻
فرض کنید شخصی را در یک اتاق کاملاً تاریک قرار داده اند به گونه ایکه عملاً امکان دیدن هیچ چیزی در آن وجود ندارد . در داخل اتاق وسایل و اشیاء زیادی با ابعاد و اندازه های مختلف ، در حالتهای مختلف و با ویژگیهای متفاوت قرار داده شده است . در این وضعیت از شخص مورد نظر می خواهند در مورد مسایل و شرائط و وسایل آنجا اطلاعاتی را در اختیار ما قرار بدهد . طبیعی است کاری که این شخص انجام می دهد اینست که ابتدا سعی می کند با حرکت آهسته دستها و پاهایش( همانند شخصی که چشمانش از پشت سر بسته شده باشد)، تعادلش رو حفظ کنه تا مسیر عبور و مرور خود را پیدا کند و بعد از طریق حواس ششگانه ای که در اختیار دارد دنبال اطلاعات مربوط به واقعیات داخل اتاق می گردد . او ابتدا به اشیاء موجود دست می زند ، آنها را لمس می کند؛از حس بویایی ، شنوایی و چشائی برای کسب اطلاعات هر کدام از اشیاء بهره می برد تا چیزی از قلم نیفتد . خوب در این حالت خطرات بالقوه ای نیز برای اون شخص وجود دارد ، ممکن است روی یک ماده یا یک سطح صاف لیز بخورد ، دستش را به بوسیله یک چاقوی تیز ببرد و یا به اشتباه یک ماده سمی را بچشد ! هر حرکت و تصمیم غلطی ممکن است ، خطری را متوجه شخص بکند . قطعاً هر چقدر هم اون شخص باهوش باشد خیلی از جزئیات و واقعیتهای مسایل داخل اتاق از دیدش پنهان میماند .
حال فرض کنید
طبقه بندی بر مبنای نوع پشتیبانی :
راه دیگر برای طبقه بندی سیستم های اطلاعاتی ، بر اساس نوع پشتیبانی و بدون در نظر گرفتن حوزه کاری است . برای مثال یک سیستم اطلاعاتی اداری می تواند کارمندان را تقریباً در تمام زمینه های کاربردی پشتیبانی کند . به همین ترتیب ، مدیرانی که در موقعیت جغرافیایی متفاوتی کار می کنند ، می توانند توسط سیستم های اطلاعاتی تصمیم ساز پشتیبانی شوند .