مدیریت کسب و کار

✔️ گردآوری و تولید محتوا در زمینه توسعه مهارتهای مدیریت کسب و کارها

مدیریت کسب و کار

✔️ گردآوری و تولید محتوا در زمینه توسعه مهارتهای مدیریت کسب و کارها

تفکر

چهارشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۳۶ ب.ظ

اهمیت فکر کردن بر کسی پوشیده نیست و همواره دعوت به تفکر بیشتر ، همه جا دیده و شنیده می شود.  مدتی است به این مساله فکر می کنم که چجوری فکر کنیم؟!  آیا اساسا بیشتر فکرکردن بهتر است یا درست فکر کردن؟ یا هردو؟ آیا فکر کردن مهارت است ؟

کم کم دارم به این نتیجه می رسم که حتی فکر کردن هم ساختار دارد و اینکه هر جوری دلت بخواد فکر کنی ، پروسه نتیجه گیری را پر هزینه می کنی! 

بگذارید اول فکر کردن را تعریف کنیم:هر چیزی که در دنیای اطراف ما وجود دارد ، object نام دارد مثلا صندلی یک object است.  معادل صندلی یا object در ذهن ما نیز وجود دارد که نقشه یا تصویری از آن است و اصطلاحا به آن  subject می گویند.  فکر کردن یعنی در کنار هم قراردادن یا آرایش subject ها به گونه ایکه تصویری ذهنی ایجاد شود که لزوما در دنیای خارج معادل نداشته باشد. 

مشکلی که ما انسانها با آن مواجه هستیم آنست که مغز انسان در حین آنکه بسیار قدرتمند است ، بسیار نیز راحت طلب است و تا جایی که بتواند از تلاش کردن(فکر کردن) طفره می رود.  تنها انسانهایی به کمال میرسند که این موجود راحت طلب رو به کار بکشند و اصطلاحا آن را به فکر کردن مجبور کنند.  آنوقت است که تازه به قدرت ذهن پی می برند. 

تمام مصنوعات و ساخته های دست بشر که تا به امروز به وجود آمده اند و به شکل object  در آمده اند، قبلا subject ای بیش نبوده و در اثر تفکر و الهام از طبیعت به این شکل در آمده اند .

 به عنوان مثال هواپیما که به شکل پیشرفته امروزی درآمده ؛ یک زمانی صرفاً سوژه یا Subject ذهنی و یا حتی آرزوئی بیش نبود که در ذهن برادران رایت شکل گرفت .  کم کم و به مرور زمان شکل اولیه ای در دنیای خارج از ذهن به خود گرفت وبه مرور زمان و باز در اثر تفکرمستمر بهبود پیدا کرده و به شکل امروزی درآمد. 

تبدیل Subject  به Object و بالعکس آن در هر مقوله ای  یک سیکل بسته به حساب می آید و در هربار چرخش این سیکل ، مدلها و سوژه های ذهنی و همچنین Object ها بهبود(کامل تر شده) پیدا کرده و اثرات این تغییر بر دیگر جنبه های زندگی انسان و سیکل های دیگر موضوعات نیز دراین دنیای دینامیک تاثیرمثبت یا منفی می گذارد . بدین معنا که درهر مقوله ای انسان بتواند تغییری (بهبود) ایجاد کند؛ همین تغییر به طورسیستماتیک بر بسیاری موضوعات دیگر تاثیرمی گذارد . 

به عنوان مثال انسان توانست منابع زیرزمینی همچون نفت را کشف و استخراج کرده و مورد بهره برداری قرار دهد؛ یکی از تبعات منفی این تغییر، آلوده شدن هوا و محیط زیست بود و از پیامدهای مثبت آن، می توان به رفاه بیشتر انسان اشاره کرد . 

در واقع فهم انسان ازهستی و مسائل پیرامون آن به مرور زمان کامل تر می شود و هر چه انسان بیشتر و درست تر تفکر کرده و مدلهای ذهنی خود را توسعه دهد ؛سرعت تکامل آن بیشتر می شود .

 شاید به همین خاطر است که راسل ایکاف در جایی میگه که در یک محیط پویا ،هیچ مسئله ای به صورت همیشه حل شده باقی نمی ماند.


thinking

۹۵/۱۱/۱۳
حسن مهرورز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی