مهارتهایی که هر کسی در هر شغلی به آنها نیاز دارد.(مهارت سوم)
🔻
3- تفکر استراتژیک
بایستی عنوان کرد که تمایز آشکاری بین تفکر استراتژیک و مفاهیمی چون برنامه ریزی استراتژیک وجود دارد . برنامه ریزی استراتژیک بر تجزیه وتحلیل تمرکز داشته و با تعیین و فرموله کردن استراتژی های موجود سروکار دارد،درحالی که تفکر استراتژیک بر ترکیب تاکید دارد و با استفاده از شهود وخلاقیت یک نگرش جامع و منسجم از موسسه ایجاد می کند. یعنی در واقع تفکر استراتژیک به کل می پردازد و برنامه ریزی استراتژیک به تجزیه و تحلیل اجزاء .
بگذارید مثالی بزنیم : فکر می کنید در آینده کسب و کارها چگونه تغییر می کنند ؟ به عنوان مثال به یک کارواش فکر کنید . در حال حاضر اغلب تصویری که در ذهن بوجود می آید یک مکان با ظاهرو فضایی نامناسب و بعضا پر از آشغال ، کارگرانی که خسته اند و دنبال انعام ، جا برای نشستن خیلی کم و محدوده ، سازوکار نوبت دهی وجود نداره و ... خوب یک متفکر استراتژیک کارواش را در آینده به این صورت تصور می کند : یک فضای جالب و دل انگیز ، چون نتیجه کار کارواش زیبایی است ! ،در بدو ورود به شما خوش آمد گوئی می کنند، سوئیچ ماشین شما را می گیرند و شما را به کافی شاپی که از یک طرف به کارگاه ماشین شوئی مشرف است و از طرفی دیگر به یک فضای سبز و آکواریومی که در کافی شاپ است و ترکیب رنگهای زیبایی که در کافی شاپ موجود است . در حالی که شما ماشین خود را می بینید که مرحله به مرحله پیش می رود و شسته می شود ،شما از دیدن شستن ماشینتان لذت می برید ،گارسون کافی شاپ به شما منو رو تحویل میده و شما سفارش نوشیدنی دلخواهتان رو می دید و موسیقی ملایمی که در حال پخش است . دوره انتظار شما در کارواش دیگر خسته کننده نیست و حاضرید بیشتر از قبل منتظر بمانید و دوباره به کارواش برگردید .
خوب این رو شما می تونید جور دیگه ای در ذهن خود مجسم کنید ! کمی به آن فکر کنید .
🔺
آن چیزی که در تفکر استراتژیک مهم است ، دیدن چیزهایی است که دیگران نمی بینند! تصور چیزهایی است که دیگران به آن فکر نمی کنند. حس کردن چیزهایی ست که دیگران احساس نمی کنند. ایده های خلاقانه ای است که در ظاهر خنده دار ولی در آینده گره گشا و پول ساز هستند.