سازماندهی واحدهای سازمان با رویکرد تفکر سیستمی
🔻
پیتر سینگه در کتاب پنج فرمان مثال جالبی دارد :اخیرا مدیران یک کارخانه خودروسازی در دیترویت آمریکا برای من نقل می کردند که یک اتومبیل وارداتی از ژاپن را باز کرده اند تا بفهمند ژاپنی ها چگونه به دقت و پایایی فوق العاده ، همراه باقیمت پایین تر دست یافته اند. یکی از موضوعات قابل توجه ، استفاده از یک پیچ استاندارد در سه جای بدنه موتور بوده است. در خودروی آمریکایی ، برای همین مجموعه مونتاژی ، سه پیچ متفاوت مورد نیاز است که سه آچار متفاوت و سه موجودی جداگانه نیاز دارند و در نتیجه ، کاهش سرعت و افزایش هزینه های مونتاژ را به دنبال دارد.
اما چرا آمریکایی ها از سه پیچ متفاوت استفاده می کنند ؟ چون سازمان طراحی مستقر در دیترویت ، سه گروه مهندس دارد که هر یک مسول بخشی از موتور هستند. ژاپنی ها یک گروه طراح دارند که مسول کل موتور و حتی بیشتر هستند. نکته جالب آنست که هر یک از سه گروه مهندسین آمریکایی ، کار خود را موفق به حساب می آوردند، چون پیچ و مجموعه مربوط به گروه آنها به خوبی کار می کرد.
🔺
تعیین مرز زمانی و مکانی جهت بررسی و تحلیل مسایل و مشکلات جزء اصول پایه در تفکر سیستمی است.